سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشهدی ها

دوست داری کنارش بشینی تا برایت تعریف کند از روزهایی که با درشکه ورودی شهر مشهد را تا حرم می رفته،یا روزهایی که به قول خودش 5قران می داده تا حدفاصل حرم تا خیابان الندشت را برود،دوست داری بشنوی از چیزهایی که در باره دروازه نزدیک حرم میگود.یا از زمانی که تصمیم گرفته کنار امام رضا(ع)بماند و برای خودش توی این شهر کاری هم دست و پا کرده،دوست داری بشنوی از اینکه توی شهری به اسم مشهد متولد شده ای......

دوست داری تصور کنی روزی را که با قدی حدود دو وجب یا کمی بیشتر لای یک پتوی کوچک پیچیده بودنت و به زیارت امام رضا(ع)رفته ایریالدوست داری یادت بیاید اولین باری که گنبد طلایی و کبوتر ها را دیده ای.

حس خوبی ست اینکه بدانی همیشه پشت خانواده به دعای خیر و نذر امام رضایی که برایت کرده اند گرم بوده......لذت بخش است یاد آوری روزهایی که گوشه چادر مامان را گرفته ای و به ضریح امام رضا(ع)نگاه کرده ای و احساس کرده ای که زیباترین و محبوب ترین جای دنیاست.....جایی که آب هست یک عالمه وقت برای اینکه مامان کنارت بنشیند و یک عالمه دوست که میتوانی ساعتها با آنها بازی کنی وخیالت راحت باشد که یکی مواظبت هست،انگار که از پشت پنجره ضریح هوایت را داشته باشد....

روز اول سال اول مدرسه وقتی با روپوش نو و مقنعه سفید وارد حرم شدی و یک کیسه پلاستیکی گندم نذر کبوترهای حرم کرده ای تا دختر زرنگ و باهوشی باشی....یا روزی که با چادر نماز سفید اولین نمازت را توی حرم خوانده ای را هیچ وقت یادت نمی رود.

متولد مشهد که باشی روزهای زیای اس که مخصوص تو  و امام رضا یت است روزهایی که فقط تو از آن خبرداری و امام رضا.....روزهایی که گذاشته ای برای دلت برای تنها بودن برای درد دل کردن.....برای تبریک و تسلیت به کسی که حضورش را توی شهر احساس میکنی.....

بچه مشهد که باشی همه این ها به اضافه سلام دادن های هر روزه به سمتی که می دانی ولی نمی بینی که حرم است و صلوات فرستادن های به بهانه دیدن گنبد حرم از یک خیابان منتهی به حرم قسمتی از زندگیت است.....مطمئنی که هنوز لحظه ها و خاطره های خوب زیادی را داری که با حرم و با حضور امام رضا  قرار است زیباتر شود می دانی متولد مشهد که باشی رنگ روزهایت یک رنگ دیگر است یک رنگ طلایی خوب شبیه رنگی که گنبد طلایی توی شهر پاشیده یا یک رنگ آبی فیروزه ای دلنشین که می تواند حال و هوای پاک و قشنگی را به این روزها بدهد

 

برگرفته از هفته نامه جیم-ستون محرمانه مستقیم(صدیقه سادات بهشتی)

 

 

سلام.....تولد ولی نعمتمون رو تبریک میگم به همه شیعیان دنیا و به خصوص نویسنده های همشهری خودم تو این وبلاگ......

دوستان مطمئن باشید بریم حرم شما رو فراموش نخواهیم کرد.....


شنبه 90/7/16 | 2:56 عصر | الهه | نظرات ()

معمولا اگر یک تخلف مالی کوچک از طرف کارمندان و رده های پایین یک مجموعه اقتصادی اتفاق بیفتد،دلیلش عدم رضایت آن کارمند به حساب و کتاب های همان مجموعه است.مثلا به نظرش حقوقی که می گیرد نسبت به کاری که انجام میدهد کم است،در این جور موارد معمولا کارمند دست به احقاق حقش میزند  .

ولی وقتی یک اختلاس بزرگ اتفاق می افتد دیگر،ماجرا یک احقاق حق ساده نیست بلکه یک رانت خواری بزرگ است که با حضور عده ای که دارای وابستگی های دولتی بوده اند اتفاق افتاده یک کار بزرگ و برنامه ریزی شده دقیق که کسی در جایگاه دیگری غیراز افراد اختلاس گر از آن مطلع نشده و فکری به حال این جرم بزرگ هم نکرده اند!یعنی که یک عده اختلاس گر بوده اند و بقیه بی توجه  !

همه اینها یعنی این که ما داریم یک ری قوانین نانوشته انسانی و یک عالمه قانون نوشته شده دینی را که به ما میگوید چه کاری را انجام دهیم و چه کاری را نه!فراموش میکنیم.چیزهایی را که از یک بچه انتنظار داریم توقع داریم که بداند که نباید حق کسی را بخورد و نباید بیشتر از حق خودش بردارد  .

بدتر از این فراموشی فراموشی دیگری است و آن تاثیر این کار وعدم توجه به نتایجی است که در جامعه قرار است در اثر آن اتفاق بیفتد.وقتی یک اختلاس بزرگ در حال اتفاق افتادن است لابد یک عده ای در جریان هستند و سعی میکنند خودشان هم گوشه ای از این ماجرا باشند و بهره ای ببرند و یک عده دیگر هم هستند که اصلا انگار نه انگار که بغل گوششان در حال خوردن یک حق بزرگ است.آن هم به همراه خوردن مقادیر زیادی آب رویش!

قسمت نا جوانمردانه اش همین بی توجهی و بی حواسی است و این که نمیدانیم این بی توجهی باعث چه اختلاس بزرگی میشود و چه تاثیر بدی روی چند میلیون آدم دیگر می گذارد و آنها را آشفته و بی اعتماد می کند.این اتفاق یعنی مکانیسم های کنترلی و نظارتی لازم برای یک چنین فعالیت هایی وجود ندارد و یا توجه لازم در مورد آن نیست و احتمال به وجود آمدن این نوع از تخلفات و تکرار آن باز هم وجود دارد.

در این ماجرا هیچ عذر خواهی در کار نیست هیچ کس خودش را مقصر نمیداند هیچ استعفایی هم در کار نیست و همه چیز به روال عادی اش برمی گردد و از این ماجرا فقط یک بغل بی اعتمادی برای کل جامعه باقی خواهد ماند.‍

 

هفته نامه جیم ستون محرمانه مستقیم(صدیقه سادات بهشتی)


جمعه 90/7/15 | 9:18 عصر | الهه | نظرات ()

خوابی دیدم .... خواب دیدم در ساحل با خدا قدم میزنم .

بر پهنه هایی از آسمان صحنه هایی از زندگی ام برق زد .

در هر صحنه دو جفت جای پا روی شن دیدم .

یکی متعلق به من و دیگری متعلق به خدا .

 

 

خدا پاسخ داد: بنده بسیار عزیزم من در کنارت هستم و هرگز تنهایت نخواهم

گذاشت اگر در آزمون ها و رنج ها فقط یک جفت جای پا دیدی زمانی بود که

تو را در آغوشمحمل می کردم .

 وقتی آخرین صحنه در مقابلم برق زد به پشت سر و به جای پاهای روی شن

نگاه کردم .

متوجه شدم که چندین بار در طول مسیر زندگی ام فقط یک جفت جای پا روی شن

بوده است .


همچنین متوجه شدم که این در سخت ترین و غمگین ترین دوران زندگی ام

بوده است .

این واقعا برایم ناراحت کننده بود و درباره اش از خدا سوال کردم :

خدایا تو گفتی اگر به دنبال تو بیایم در تمام راه با من خواهی بود .

ولی دیدم که در سخت ترین دوران زندگی ام فقط یک جفت جای پا وجود داشت .

نمی فهمم چرا هنگامی که بیش از هر وقت دیگر به تو نیاز داشتم  مرا تنها گذاشتی؟


شنبه 90/7/2 | 11:30 عصر | الهه | نظرات ()


.: Weblog Themes By امین :.
درباره وبلاگ
نوای وبلاگ